دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

قراره اینجا بنویسم
نمیدونم قراره از چی بنویسم
شاید اینجا فقط برای خودم بمونه:)
.........
عروس‌ بهار و تابستون هستم با یه‌ دنیا عشق و احساس💚

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۱۱ مرداد ۹۹ , ۰۸:۵۵
    Post 160
  • ۶ مرداد ۹۹ , ۱۳:۱۶
    Post 159
  • ۳ مرداد ۹۹ , ۱۶:۲۵
    Post 157
  • ۳۰ تیر ۹۹ , ۲۳:۴۴
    Post151
  • ۱۶ تیر ۹۹ , ۱۱:۴۷
    Post148
  • ۳۰ خرداد ۹۹ , ۰۱:۱۰
    Post 141
آخرین مطالب

۱۱ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

یلدای همگی مبارک

انشاالله زمستون قشنگی داشته باشیم

.

.

اولین یلدای متاهلی من بوسه

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۹ ، ۱۵:۳۶
دختر آفتاب

دیشب وقتی همسر رفت پیش مادرش، بعد مدتها کتابی دستم گرفتم و خودم را با کتاب خوندن مشغول کردم. حس خوبی داشت

صبح زود ساعت یک ربع به ۵ پاشدم و بساط پلو عدس با خورش بادمجون را به پا کردم.. البته بادمجون سرخ کرده از قبل داشتم...

دیگه نخوابیدم و به کارای شخصیم رسیدم... کارهایی که وقت آنچنانی نیاز نداشتن ولی تمرکز میخواستن و امروز جور شد. من عاشق سکوت نیمه شب و صبح زودم و حسابی میتونم با خودم خلوت کنم و انرژی بگیرم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۰۸:۳۰
دختر آفتاب

همسر امروز هوس کرده بود زودتر بره سرکار!! و اصرارهای من فایده نداشت.. ساعت ۶ با هم تخم مرغ و گوجه درست کردیم و خوردیم و اقا ساعت ۷ و ربع از خانه خارج شدن

منم یکم نت گردی کردم و خوابیدم.. بعدشم پا شدم بلدرچین برای اولین بار پختم و بعید میدونم بتونم بخورم. از بس دلم ریش شد تا بلدرچین ها را پاک کردم و شستم؛)

باید برنجو دم کنم و یه کم به وضع خونه برسم

دلم مهمونی میخواد. لعنت به کرونا. حالام که من ازدواج کردم اینجوریه!! اتفاقا سو.گن.د طه.ما.سبی هنرپیشه تلویزیون مهمان برناکه صب. ی دیگ.ر بود و گفت به همسرم میگم از وقتی ما ازدواج کردیم کرونا اومد و بعد کرونا تازه زندگی دونفره ما آغاز میشه.. البته حرف من به همسرم همینه.. ولی همسر مثل من معتقد نیس و از جنبه عقلانی به زندگی نگاه میکنه و میگه باید همسوی جریان زندگی رفت

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۹ ، ۱۰:۳۴
دختر آفتاب

امروز هوا فوق العاده سرده!! موندم چطور من و همسر ساعت 7/5 صبح پیاده اومدیم محل کارم

دیروزم یک ساعت تمام توی خیابون ها پیاده روی داشتیم و بعدش اومدیم ناهارمون را خوردیم ولی از دیروز تا حالا سرمای بدی توی وجودم حس میکنم

خدایا شکرت که همسر را امسال توی تقدیرم نوشتی و دیگه تنها نیستم

خدایا آرزوی تمام مجردهایی که آرزوی ازدواج را دارن را برآورده کن

دیشب بخاطر م. ش که اومد شب نشینی نشد ناهار امروزمون را آماده کنم.. ساعت 2 که میرسم خونه تازه باید ناهار درست کنم اونم برای شوهر من که همیشه خدا برای گرم کردن ناهار هم کم حوصلگی میکنه چه برسه تدارک ناهار

گوشیم دو روزه خراب شده و چقدر بی خبری و ایضا وابستگی به نت سخته!!!

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۹ ، ۰۹:۴۰
دختر آفتاب

امروز سرکار هستم و یه بوی ملایم کباب کوبیده از رستوران نزدیک محل کارم به مشام میرسه و خیلی خیلی هوس کباب کوبیده کردم.کاش همسر بی خیال کرونا میشد و ناهار فردامون را از بیرون کباب کوبیده میخرید.. مشخصه خیلی هوس کردم و فقط اجازه همسر باید صادر بشه؟!!

دو روز پیش رفتم بازار که دلم را به دریا بزنم و وسایلی که برای جهیزیه ام نخریدم و بعدها به کارم میاد را بخرم!! یعنی بقیه سرویس بلورجات و کریستال را... از قیمت ها کم‌بود سنگ کوب کنم و دست خالی برگشتم‌... اخه چ خبره اینهمه افزایش قیمت.. از یه طرف حقوق ها ثابت و یا تعویق حقوق های اندک از یه طرفیم افزایش چند برابری کالا ها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۹ ، ۱۱:۴۵
دختر آفتاب

از این که زنی هستم که لحظاتی که قراره همسرم برسه خونه، تند تند یه مرتب کاری سرسری و ظاهری میکنم، شدیدا ناراضیم

.. اعتراف میکنم که قبلا این عمل خانم ها را نمی پسندیدم و الان به این حالت دچار شدم!!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۹ ، ۱۶:۳۱
دختر آفتاب

اللهم اشف کل مریض

عموی عزیزم زود خوب شو و بیا بالای سر زنت

خدایا من بعد ازدواجم بهش مدیون شدم چون معرف ازدواج ما بود.. کمکش کن زنده بمونه و سالم با پای خودش بیاد خونه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۹:۳۸
دختر آفتاب

پسر دوست داشتنیم توی دوران مجردیش کار خونه انجام نداده  و یعنی اصلا مامانشم ازش نخواسته

ولی من چندین بار ازش خواستم و مدام میگفت بلد نیستم

اگه اشتباه نکنم دقیقا دو ماه بعد عروسیمون پا شد و ظرفا را برام شست و من اینقددددد ذوق کردم که؛)))

دیروز ۶ کیلو ماهی کوچک خریده بود و از ۴/۵ تا ۸ شب دستم به اونا بند بود و اینقد کلافه شدم.. اشتباهم این بود که به پیشنهاد همسر رفتم داخل حمام شستم و اینش خیلی خسته کننده بود و باید توی آشپرخونه تمیزشون میکردم

آخرای کار، قیچی آشپزخونه به دادم رسید و گرنه چاقو و تخته گوشت روند کار و حتی کیفیت کارم را پایین آورده بود!! تجربه خوبی برام گذاشت

همسر که رسید داشتم حمام به گند کشیده را میشستم و بعدش خودم را که بنظرم کل هیکلم اب ماهی پاشیده شده بود://

کارم که تموم شد، همسر کلی ازم تشکر کرد و گفت مگه نگفتم نشور تا خودم بیام و چند تیکه ظرف توی سینک را به طور خود جوش شست و من برای مهربونیش مُردم

ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۹ ، ۱۰:۰۳
دختر آفتاب

بالاخره دیشب فریزرم را بعد ۳ ماه تمیز و مرتب کردم و اینقدرررررر دلم حال اومد:))

از دیشب الکی میرم بازش میکنم و حظ میبرم:)) 

کسی هست داخل یخچال فریزر دوقلوش سبد گذاشته باشه و محتویات یخچال فریزرش را داخل سبدها گذاشته باشه؟؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۹ ، ۰۹:۰۲
دختر آفتاب

انتظار این حرفا را ازش نداشتم... و سخت دلم گرفت و از بختم به خدا گله کردم.. کاش فراموش کنم این حرفا رو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۲۲:۳۰
دختر آفتاب