دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

قراره اینجا بنویسم
نمیدونم قراره از چی بنویسم
شاید اینجا فقط برای خودم بمونه:)
.........
عروس‌ بهار و تابستون هستم با یه‌ دنیا عشق و احساس💚

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۱۱ مرداد ۹۹ , ۰۸:۵۵
    Post 160
  • ۶ مرداد ۹۹ , ۱۳:۱۶
    Post 159
  • ۳ مرداد ۹۹ , ۱۶:۲۵
    Post 157
  • ۳۰ تیر ۹۹ , ۲۳:۴۴
    Post151
  • ۱۶ تیر ۹۹ , ۱۱:۴۷
    Post148
  • ۳۰ خرداد ۹۹ , ۰۱:۱۰
    Post 141
آخرین مطالب

۲۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۱ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۵۶
دختر آفتاب

امسال به طرز عجیبی سرم شلوغ بود و همیشه وقت کم می آوردم!! با اینکه وظیفه خاصی هم نداشتم و همون کارای همیشگی بود!! و باید بگم آرزو و اهداف ۹۸ موندن و باید سال ۹۹ خودمم یکم به خودم تکون بدم!! یکی از اهداف ۹۸ را رفتم دنبالش ولی نشد. آرزوهای ۹۸ اونایی هست که سالهاست آرزو مونده و خواست خدا را میخواد..

الهی تن و روح خانواده کوچیک منم سلامت باشه و سال ۹۹، سال برآورده شدن آرزوهامون باشه

کاش ۹۹ سال شکوفا شدنم، شکوفا شدنمون باشه که با لبخند و شادی و قنج رفتن دل ازش یاد کنیم و بگیم از سال ۹۹ شروع شد و زندگیمون به دو بخش قبل ۹۹ و بعد ۹۹ تقسیم بشه، الهی آمین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۱۶
دختر آفتاب

خدایا، خانواده کوچک منو سالم و در پناه خودت نگهدار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۰۸:۴۷
دختر آفتاب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۵۰
دختر آفتاب

پناه به موسیقی و آشپزی و جمع و جور کردن کابینت ها

 

ساعت ۱۲:۳۷ بامداد:

ناهار فردا را آماده کردم و دوش گرفتم و دو تیکه لباس سرکارم را شستم

فردا حتما باید قبل رفتن به سرکار، دو تا از کابینتها را تمیز کنم 

* کاش کار بانکیم امروز تموم شده بود. فردام بعید میدونم بشه انجامش داد و پس فردام که ....... و میخوام به خودم حال بدم و بانک رفتن تعطیله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۵۹
دختر آفتاب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۸ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۰
دختر آفتاب

از چهارشنبه اون هفته تا امروز به غیر از شنبه که ۲/۵ ساعت تلفنی صحبت میکردم و خونه بودم، درگیر بیرون رفتن و خرید عقد دوست و عقد دوست و خرید خونه و نوبت دندونپزشکی و رفتن به شهر مجاور گذشت

به استراحت و خواب زیاد نیاز دارم

خونه تکونی هنوز انجام نشده و ای کاش میشد کمکی زبر و زرنگی داشت که همپای من کار کنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۲۱
دختر آفتاب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۵ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۲۹
دختر آفتاب
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۳ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۵۳
دختر آفتاب

اگه اشتباه نکنم، سه شنبه ظهر که رسیدم خونه، میم از دل درد شدید به خودش می پیچید و بین اون کلی بالا آورد!!! یه دل درد ۵_۶ ساعته 

ناراحت بودم از دستش که به تغذیه و تقویت خودش اهمیت نمیده.. خیلی دعواش کردیم. گناه داشت ولی اعصاب ما هم داغون شده بود. بعد سرکار نیاز داشتم یه خرده بخوابم ولی آه و ناله هاش بود که تمومی نداشت

پاشدم براش کاچی بپزم. خب اون خودش مسئول پخت کاچی تو خونه اس و من خنگ یه سری اومدم زردچوبه را با آرد تفت دادم بدون روغن و یکم بعدش دیدم چقدر بوی بد میده و زیرگاز را خاموش کردم

باز دیدم بی حالی و فشار پایینی میم ادامه داره و این بار با تجربه بیشترlaughشروع به پخت کاچی کردم و با اینکه مدام هم میزدم آردش خیلی تفت خورد و با اضافه کردن آب دیدم بوی خوبی نمیده و بازم مواد حروم کردم

یعنی همچین سابقه ای نداشتمcheeky

آخرش به طبخ کوکو سیب زمینی رضایت دادم و واسه اولین بار موقع شکستن تخم مرغ، یکیش توی دستم متلاشی شد و به فناش دادمwink

به قول یه دوستی، اون روز بی نهایت کال دست شده بودم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۸ ، ۰۸:۰۱
دختر آفتاب