دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

قراره اینجا بنویسم
نمیدونم قراره از چی بنویسم
شاید اینجا فقط برای خودم بمونه:)
.........
عروس‌ بهار و تابستون هستم با یه‌ دنیا عشق و احساس💚

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۱۱ مرداد ۹۹ , ۰۸:۵۵
    Post 160
  • ۶ مرداد ۹۹ , ۱۳:۱۶
    Post 159
  • ۳ مرداد ۹۹ , ۱۶:۲۵
    Post 157
  • ۳۰ تیر ۹۹ , ۲۳:۴۴
    Post151
  • ۱۶ تیر ۹۹ , ۱۱:۴۷
    Post148
  • ۳۰ خرداد ۹۹ , ۰۱:۱۰
    Post 141
آخرین مطالب

یکساعتی بیدارم و غذایی که از دیشب در تدارکشم، در حال دم کشیدنه!!

خیلی دوست دارم بیام بنویسم ولی هنوز که هنوزه جا نیفتادم و زندگیم روی روال نیفتاده.. خب برام جای تعجب داره این کند بودن و پیش رفتن کارها.‌.. اخه من توی مجردی وظایف خونه برعهده ام بود ‌. خدا به داد اونایی برسه که توی خونه پدریشون دست به سیاه سفید نمیزدن

دلم ۳ تا سفر توپ میخواد که خستگی هام تموم بشن که با وضع کرونا ما یه سفر دو روزه بریم شهر مجاور که خونه آشنا و‌ بدون سکنه داریم، خیلیه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۰۶:۴۳
دختر آفتاب

امروز اولین روزیه که بعد عروسیم سرکار نرفتم و از صبح خانم خونه خودم هستم.. بوی سوپ سبزم پیچیده توی خونه.. ماشین لباسشویی آخرای کارشه

رادیو آوا میخونه و پرده ها را کنار زدم و در تراس را باز کردم و هوای خونه خنک خنک هست

امیدوارم امروز بتونم دیگه کلیه وسایلم را سر و سامان بدم و خونه از حالت شلختگی و بی نظمی در بیاد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۹ ، ۱۰:۳۴
دختر آفتاب

سلام

بالاخره برگشتم:)) بالاخره به آرزوی عروس شدنم رسیدم

دو هفته پیش این موقع همسر جانم اومد دنبالم آرایشگاه و راهی آتلیه شدیم و ساعت حدودای ۷ شب به عقد هم در آمدیم و بعد یه عروسی خلوت و البته پربار به همراهی بزرگترها وارد خونمون شدیم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۹ ، ۱۶:۴۲
دختر آفتاب

آخرین شب مجردی

فقط باورم نمیشه یکی را اینقد زود و سریع وارد خلوت و تنهاییم کردم

خدایا شکرت.. حنابندون به خیر و خوشی گذشت

عقد و عروسی ۱۰۰۰۰ برابر بیشتر بهت نیاز داریم خداجونمون

باورم نمیشه دارم عروس میشم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۹ ، ۰۳:۰۱
دختر آفتاب

خدایا کمکم کن روی فرم باشم و این دو شب به من و یار جان و بابا و خواهرا خوش بگذره و همیشه ازش به شادی صحبت کنیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۹ ، ۰۱:۴۰
دختر آفتاب

امشب یار جانم تعداد محدودی کارت دعوت عروسی را به دستمون رسوند

فقط ۴ شب مهمون خانه پدریم

خدایا خوشبخت ترین در کنار یار جانم باشم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۱۷
دختر آفتاب

هفته دیگه این موقع لباس عروس را پوشیدم و احتمالا آتلیه هستیم و تا عقد و متاهلی رسمیم چیزی نمونده

خدا کنه لباس عروسی که امروز انتخاب کردم خوب خوب باشه و همه چیز خوب پیش بره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مرداد ۹۹ ، ۱۵:۲۷
دختر آفتاب

دقیقا ۱۰ شب دیگه توی لباس عروسم

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۹۹ ، ۰۰:۲۸
دختر آفتاب

آخرین روزهای خانه پدری و دوران مجردی
شمارش معکوس ازدواجم خیلی یهویی و سریع شروع شده
۱۶ روز
حس شادی و دلهره توامان
لعنت به کرونا که اینقدر همه را به هول و ولا انداخته و مجبوریم سریعتر عروسی بگیریم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۵
دختر آفتاب

یه روزی ارزوی شادی توی خونمون را داشتبم ولی امروز بارها مرگو برا خودم ارزو کردم
فک میکردم با نامزدیم این مشکلات از بین میره ولی امروز بارها خواهرم خون به دلم کرد حرفاش حرکاتش. بدبختی اونجاست که نمیشه بد خانواده را به کسی گفت و باید سوخت
خدایا فقط تو را دارم و بس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۹ ، ۱۳:۱۶
دختر آفتاب