طبیعت گردی پاییز

سال 99 با کرونا همراهه و بالطبع طبیعت گردی برای همه خیلی خیلی کم شده ولی من درگیر مراسمات ازدواج و خرید جهیزیه بودم و اصلا رنگ طبیعت را ندیدم تاااااا جمعه دو هفته پیش یعنی9 آبان 99

از قبل به همسر میگفتم دلم برای طبیعت تنگ شده و میگفت من که همیشه سرکار هستم جمعه توی خونه موندن را دوست دارم و... تا دلش به حالم رحم اومد و کلید باغی که خیلی وقته کسی توش رفت و آمد نمیکنه را از دوستش گرفت و بعد موند راضی کردن مادرشوهر!! که صبحش اکی داد و ناهار را برامون ردیف کرد و ساعت 10 صبح راهی شدیم و نگم براتون از آرامش و طبیعت بکر و پاییز زیبا و هوای آفتابی

همسر آتیش درست کرد و با بوی آتیش لذت بردیم

اینقد ذوق کردم و عکس برای دو خانواده فرستادم و دل همه هوایی شد.. کلا اون روز روی ابرا بودم و اینقد روی برگ های پاییزی راه رفتم و خش خش برگها حالم را دگرگون کرد که خدا میدونهچشمک

به سه تاییمون خوش گذشت و در کنار هم میوه و چای و تنقلات و ناهار خوردیم و ساعت 3 برگشتیم خونه

من هیچ موقع پاییز را دوست نداشتم ولی سعی کردم اتفاقات بد پاییزی را فراموش کنم و حداقل از طبیعت پاییزی لذت ببرم

به زودی عکساش را میذارم..