Post 188
پسر دوست داشتنیم توی دوران مجردیش کار خونه انجام نداده و یعنی اصلا مامانشم ازش نخواسته
ولی من چندین بار ازش خواستم و مدام میگفت بلد نیستم
اگه اشتباه نکنم دقیقا دو ماه بعد عروسیمون پا شد و ظرفا را برام شست و من اینقددددد ذوق کردم که؛)))
دیروز ۶ کیلو ماهی کوچک خریده بود و از ۴/۵ تا ۸ شب دستم به اونا بند بود و اینقد کلافه شدم.. اشتباهم این بود که به پیشنهاد همسر رفتم داخل حمام شستم و اینش خیلی خسته کننده بود و باید توی آشپرخونه تمیزشون میکردم
آخرای کار، قیچی آشپزخونه به دادم رسید و گرنه چاقو و تخته گوشت روند کار و حتی کیفیت کارم را پایین آورده بود!! تجربه خوبی برام گذاشت
همسر که رسید داشتم حمام به گند کشیده را میشستم و بعدش خودم را که بنظرم کل هیکلم اب ماهی پاشیده شده بود://
کارم که تموم شد، همسر کلی ازم تشکر کرد و گفت مگه نگفتم نشور تا خودم بیام و چند تیکه ظرف توی سینک را به طور خود جوش شست و من برای مهربونیش مُردم
ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
مستر اچ هم مامانش هیچ کاری بهش نداده بود انجام بده....همین حالا هم یه سری کارها رو اشتباه انجام میده و حتی مجرد که بود و برای کار اینجا تنها بود واقعا غذای دم دستی درست میکرد چون ناهار رو شرکت بود...اما خدا رو شکر تلاششو میکنه برای کمک بهم...شما هم خوب پیش میرید...همین که مرد کمک کنه یک دنیاس واقعا