پسر دوست داشتنیم توی دوران مجردیش کار خونه انجام نداده  و یعنی اصلا مامانشم ازش نخواسته

ولی من چندین بار ازش خواستم و مدام میگفت بلد نیستم

اگه اشتباه نکنم دقیقا دو ماه بعد عروسیمون پا شد و ظرفا را برام شست و من اینقددددد ذوق کردم که؛)))

دیروز ۶ کیلو ماهی کوچک خریده بود و از ۴/۵ تا ۸ شب دستم به اونا بند بود و اینقد کلافه شدم.. اشتباهم این بود که به پیشنهاد همسر رفتم داخل حمام شستم و اینش خیلی خسته کننده بود و باید توی آشپرخونه تمیزشون میکردم

آخرای کار، قیچی آشپزخونه به دادم رسید و گرنه چاقو و تخته گوشت روند کار و حتی کیفیت کارم را پایین آورده بود!! تجربه خوبی برام گذاشت

همسر که رسید داشتم حمام به گند کشیده را میشستم و بعدش خودم را که بنظرم کل هیکلم اب ماهی پاشیده شده بود://

کارم که تموم شد، همسر کلی ازم تشکر کرد و گفت مگه نگفتم نشور تا خودم بیام و چند تیکه ظرف توی سینک را به طور خود جوش شست و من برای مهربونیش مُردم

ماشاالله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم