دلم خواب و کتاب خوندن میخواد. امیدوارم امشب ۱۰ به بعد آزاد باشم و کمی به خودم استراحت بدم
دنیای من
از خودم و دنیایم مینویسم
قراره اینجا بنویسم
نمیدونم قراره از چی بنویسم
شاید اینجا فقط برای خودم بمونه:)
.........
عروس بهار و تابستون هستم با یه دنیا عشق و احساس💚
نمیدونم قراره از چی بنویسم
شاید اینجا فقط برای خودم بمونه:)
.........
عروس بهار و تابستون هستم با یه دنیا عشق و احساس💚
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
-
فیلم
(۹) -
کتاب
(۱) -
روزانه نویسی
(۱۵) -
روزانه نویسی و دعا
(۹) -
آرزو
(۳) -
دعا
(۱۲) -
خونه
(۱) -
روزهای متاهلی
(۱۰) -
طبیعت گردی
(۳) -
شغل
(۲) -
حرف با خدا
(۱۴) -
خواهرانه ها
(۳) -
متفرقه
(۵) -
حرف با تو
(۱) -
خودم جآن
(۳) -
آشپزی؛ کیک و شیرینی پزی
(۳) -
اولین ها
(۵) -
م مثل...
(۰) -
درد و دل
(۱)
بایگانی
- آبان ۱۴۰۴(۶)
- مهر ۱۴۰۴(۶)
- شهریور ۱۴۰۴(۲)
- مرداد ۱۴۰۴(۳)
- تیر ۱۴۰۴(۱)
- اسفند ۱۴۰۳(۱)
- بهمن ۱۴۰۳(۱)
- دی ۱۴۰۳(۱)
- آبان ۱۴۰۳(۲)
- مهر ۱۴۰۳(۲)
- شهریور ۱۴۰۳(۱)
- مرداد ۱۴۰۳(۴)
- ارديبهشت ۱۴۰۳(۲)
- فروردين ۱۴۰۳(۳)
- اسفند ۱۴۰۲(۱)
- بهمن ۱۴۰۲(۱)
- آبان ۱۴۰۲(۲)
- مهر ۱۴۰۲(۱)
- شهریور ۱۴۰۲(۳)
- مرداد ۱۴۰۲(۲)
- تیر ۱۴۰۲(۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۲(۱)
- اسفند ۱۴۰۱(۱)
- دی ۱۴۰۱(۱)
- مهر ۱۴۰۱(۳)
- خرداد ۱۴۰۱(۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱(۱)
- اسفند ۱۴۰۰(۱)
- بهمن ۱۴۰۰(۱)
- آبان ۱۴۰۰(۲)
- مهر ۱۴۰۰(۲)
- شهریور ۱۴۰۰(۱)
- مرداد ۱۴۰۰(۱)
- تیر ۱۴۰۰(۶)
- خرداد ۱۴۰۰(۱۰)
- ارديبهشت ۱۴۰۰(۸)
- فروردين ۱۴۰۰(۱۹)
- اسفند ۱۳۹۹(۱۷)
- بهمن ۱۳۹۹(۱۵)
- دی ۱۳۹۹(۶)
- آذر ۱۳۹۹(۱۱)
- آبان ۱۳۹۹(۱۲)
- مهر ۱۳۹۹(۵)
- شهریور ۱۳۹۹(۲)
- مرداد ۱۳۹۹(۱۲)
- تیر ۱۳۹۹(۱۲)
- خرداد ۱۳۹۹(۲۹)
- ارديبهشت ۱۳۹۹(۳۰)
- فروردين ۱۳۹۹(۲۳)
- اسفند ۱۳۹۸(۲۲)
- بهمن ۱۳۹۸(۲۴)
- دی ۱۳۹۸(۱۴)
Post 106
چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۷:۰۲ ب.ظ
امروز اولین ماموریت کاری را البته از نوع اجباریش رفتم و نیم ساعتیه رسیدم خونه و متاسفانه روزه امم باطل شد و خیلی آفتاب سوخته شدم
بعدا نوشت:
خواب دیشبم قشنگ از تنم در اومد:( به نیت روزه هم که بودم و سحری که خورده بودم و گرسنه تا ساعت ۵ عصر بودم و کلی هم پیاده روی زیر آفتاب و تو بیابون و..
تا آخر شب باید کل لباسهای سرکارم که پر از خاکه بشورم و امیدوارم تا صبح خشک بشه و حموم و جز خوانی قرآنم هم دارم:/
Post 105
چهارشنبه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۸:۳۶ ق.ظ
دیروز عصر دست به کار شدم و افطاری درست کردم و با آشپزی مشغول بودم.
بعد افطار خیلی خیلی خوابم میومد و با خودم گفتم دو سه ساعتی میخوابم و خودکار بیدار میشم و دعای جوشن کبیر را حداقل میخونم ولی بیدار نشدم تا سحر.. و این چنین اولین شب قدر را از دست دادم:/
امروز کار با دو ساعت تاخیر شروع میشه و من از این دو ساعت دارم استفاده میکنم و در حال تدارک ناهار اهل خانواده هستم و یکمی خونه را جمع و جور کردم
Post 104
سه شنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۵۲ ب.ظ
هر کی این پست را میخونه، برای تصمیمی که پیش رو دارم دعا کنه
آینده من به این تصمیم گره خورده
آینده من به این تصمیم گره خورده