دنیای من

از خودم و دنیایم مینویسم

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

Post 153

امروز زنگ زدم به مامان یار جآنم.. خیلی اصرار کردن برم خونشون و گویا خواهرای یار جمع هستن اونجا.. البته یار که پیام داد تعارف کردم و گفتم مامانت کار داره و تا حالا ازش خبری نشده.. اخه دور هم جمع شدن و دارن سبزی پاک میکنن. هم دوست دارم برم و هم استرس دارم.. اولین حضور تنهاییم توی خانوادشونه

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 152

یه اشتراک سه ماهه از طاقچه خریده بودم که کتاب بخونم که سر و کله یار جآن پیدا شد و وقت کتاب خوندن نداشتم.. حالا این اشتراک سه ماهه رو به اتمامه و عجیب دلم کتاب خوندن میخواد.. برای روزایی که خونه خودمم.. و ترجیحا شاد و عاشقانه و از نوع کتاب کاغذی!! کتابی سراغ دارید پیشنهاد بدید لطفا

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post151

نمیدونم این روزا، روزهای آخر مجردیم هست و شمارش معکوس برای عروسیم محسوب میشه یا نه!!! ولی دلم نمیخواد اینقد سر و ساده برم پیش عشق جآنم.. آخه ما دوران نامزدی و عشقولانه کوتاهی خواهیم داشت اگه قبل محرم عروسیمون باشه
خدایا خودت خیر را پیش رومون بذار.. هر چند شیرینی ازدواج به نامزد بازیه ولی:/ این مدت من یه طرفم و بقیه یک طرف دیگه و تنها منم که راضی نیستم به عروسی اینقد هول هولی و این وسط کسی ارزشی برای حرف من قایل نیس
++ خدایا خیلی خیلی ممنونتم.. بالاخره منو به آرزوم رسوندی

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 150

یه کوچولو از پست مه سو جان را خوندم و رفتم توی فکر..در حالی که نمیدونم به امید خدا من یکماه دیگه خونه پدری ام یا خونه خودم.. این روزها دست تنهایی و سرکار رفتن و کارها بی انرژیم کرده

خدایا خیر را برام پیش بیار و میدونی که آمادگی یه ماه آینده را ندارم. برامون آسونش کم

خدایا شکرت

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 149

عشق و عشق و عشق

دیر این روزها قسمت من شدند ولی ادم نابی قسمتم شد 

خدایا شکرت.. هوامو داشته باش.. که تدارک عروسیمون به بهترین نحو و کمترین دخالت های دایه های مهربان تر از مادر سپری بشه.‌ هر چند من دلم یه عقد مفصل توی همین ماه تیر را میخواد و آمادگی ازدواج را ندارم

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post148

اواخر روز ۱۵ تیر و نیمه اول روز ۱۶ تیر ثبت میشه به عنوان روزی که فشارم بالا بود و با پاهای خودم رفتم دکتر و نتونستم بمونم سرکار . الانم میخوام بخوابم بلکه کمی این استرس ها و کم خوابی ها کمتر بشه.. این استرس و کم خوابی چند وقته باهام هست و یار بدجوری شعله اش را زیاد کرد و دست اخر صحبت کردن با خودش یکمی روبراه ترم کرد... پسر بی قرارم که شدی لطفا غد بودنت را برای من نداشته باش و جنس دختر را از جنس پسر متمایز کن

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 147

بعضی کمک ها و همراهی ها، با منت گذاشتن از بین میره...خدایا کمکم کن بتونم با کمترین کمک این پروسه را پیش ببرم... امیدوارم هیچ دختری به این حال من نرسه.. امیدوارم در آینده بتونم با جون و دل بهترین و کامل ترین جهیزیه را برای دخترم بخرم
و من و همسر عزیزم، دخترم را با کمترین نگرانی راهی خانه بخت کنیم

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 146

امروز ثبت میشه به اسم بدترین استرس و نگرانی که از طرفش بهم وارد شد و مردم و زنده شدم تا بعد ۶ ساعت بالاخره منو بخشید و واقعا ادب شدم که این حرفی که بارها بینمون شده و تمام شده بود را پیش بکشم

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 145

موافقین ۰ مخالفین ۰

Post 144

وقتی بین بازوان تو هستم احساس می کنم در خانه ام و الان خیلی برای خانه غمگین هستم
دلم برات تنگ شده عشقم!!
موافقین ۰ مخالفین ۰