یه کوچولو از پست مه سو جان را خوندم و رفتم توی فکر..در حالی که نمیدونم به امید خدا من یکماه دیگه خونه پدری ام یا خونه خودم.. این روزها دست تنهایی و سرکار رفتن و کارها بی انرژیم کرده

خدایا خیر را برام پیش بیار و میدونی که آمادگی یه ماه آینده را ندارم. برامون آسونش کم

خدایا شکرت