post 192
امروز هوا فوق العاده سرده!! موندم چطور من و همسر ساعت 7/5 صبح پیاده اومدیم محل کارم
دیروزم یک ساعت تمام توی خیابون ها پیاده روی داشتیم و بعدش اومدیم ناهارمون را خوردیم ولی از دیروز تا حالا سرمای بدی توی وجودم حس میکنم
خدایا شکرت که همسر را امسال توی تقدیرم نوشتی و دیگه تنها نیستم
خدایا آرزوی تمام مجردهایی که آرزوی ازدواج را دارن را برآورده کن
دیشب بخاطر م. ش که اومد شب نشینی نشد ناهار امروزمون را آماده کنم.. ساعت 2 که میرسم خونه تازه باید ناهار درست کنم اونم برای شوهر من که همیشه خدا برای گرم کردن ناهار هم کم حوصلگی میکنه چه برسه تدارک ناهار
گوشیم دو روزه خراب شده و چقدر بی خبری و ایضا وابستگی به نت سخته!!!
اینجور وقتا چقدر خوبه محبت مادرشوهر رو پذیرایین...شاید اصلا اونقدری با مادرشوهر رفیق شدی که زنگ زدی صبحش که: مامان ما امروز ناهار نداریم میخوایم بیایم پیش شما....شاید خوشحالتر بشن اینجوری؟!!!