دو روز و نصفی هست خیلی بدخلق شدم و‌توی خونه به همسر بداخلاقی میکنم البته چون خودش مقصره!! یک پست در مورد پاییزگردی جمعه باید بنویسم و یکی در مورد منت کشی همسر جآن و

یک پست هم در مورد مادر شوهر که دلسوزیش امروز عصبیم کرد و به زور تونستم ناهار بخورم

فعلابرم مرغ و ماهی هایی که همسر جون خریده، بشورم.خدا خیرش بده ولی یه عالمه خریده و یه هول گنده انداخته به جونم

دلم برای خانواده ام تنگ شده.. نزدیک‌ سه هفته اس با خانواده های خودم و‌ همسرم هیچ ارتباطی ندارم و دیگه دارم میپوکم