Post 174
يكشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۹، ۱۲:۳۰ ب.ظ
خورش قیمه ام روی گاز قل قل میکنه
برنج با ته دیگ های سیب زمینی داره دم میکشه
سیب زمینی خورش سرخ شده
هوای آزاد توی خونه جریان داره
بالکن و هال جارو شده
پتوی شسته شده پهن شده و نسیم ملایمی درخت روبروم را تکون میده
بدعنقی دیروز و دیشب تا حدی به فراموشی سپرده شده
ظرفای نشسته و آشپزخونه نامرتب منتظر من هستن و ایضا گردگیری کلی خونه
آقای همسر جآن هم تا نیم ساعت دیگه میاد خونه
این بود روایت یک روز تعطیلی من و سرکار بودن همسرم
۹۹/۰۸/۰۴