برای خودم
تعطیلات سه روزه، جز بهترین تعطیلات زندگیم بود😊 خدا را شکر
روز اول یه خواب دلچسب داشتم و عصرش میزبان مادربزرگ، دایی و خاله ام بودیم و چقد خوشحال بودم که بالاخره مهمان دار شدم و یک گلیم قشنگ در کنار سه وسیله تزیینی و ... نصیبمون شد.. چند وقت بود خالی بودن کف اتاق خوابمون بدجوری دلم را میزد و قالی یا نمی پسندیدیم یا به بودجه امون نمیخورد و هیچ یادمون به گلیم فرش نبود:))
روز دوم به اتفاق برادر همسر راهی طبیعتی زیبا شدیم و این بار برخلاف دو سری قبل که عروسانه پا میشدم با خانواده همسر میرفتم بیرون، بساط ناهار و خوراکی و وسیله جمع کردن و بردن را اماده کردم و خوش گذشت
روز سوم هم، یه خواب خوب رفتم و بعدش پا شدم برگ موها و پونه هایی که خودم و همسر چیده بودیم را شستم و جمع و جور کردم و برای ناهار امروز مون یه آبگوشت بار گذاشتم و تنقلات آوردم و با هم فیلم چهار انگشت را دیدیم
..
پی نوشت:
و من این چند ماه می فهمم وقتی عروس دامادها میگن کم کم وسیله خریدن و خونه پر کردن یعنی چی و شیرینی اش خیلی بیشتر از جهیزیه خریدنه.. چون کمبود اون وسیله خیلی احساس شده و ذوق داشتنش خیلی بیشتره و هم اینکه خرید دوتایی خیلی بهتره و استرسی نداره😍😍
دلم میخواست این سه روز برم خانواده خودمم ببینم که واقعا نشد برم
هر چند پنجشنبه رفتم پیششون و بعدش با بابا و خواهرا رفتیم پارک و روز خوبی بود.. دوسالی بود رنگ پارک را ندیده بودم
**
فیلم نهنگ عنبر 1 و 2 را هم چون همسر ندیده بود با هم مجدد دیدیم و خیلی خوشمان آمد
هر چی از دیدن این دو تا فیلم لذت بردیم، فیلم دیشبی اصلا چنگی به دل نزد