شاید گذاشتن آهنگ و مرتب کردن دور و برم و خوردن غذا، این حال بد و گیجی را ببره و بیام روی فرم
خدایا این مرحله را بر من و خانواده ام آسون کن و کمکمون کن
شاید گذاشتن آهنگ و مرتب کردن دور و برم و خوردن غذا، این حال بد و گیجی را ببره و بیام روی فرم
خدایا این مرحله را بر من و خانواده ام آسون کن و کمکمون کن
دیروز بین کارمون، دنبال wc میگشتیم. به یه مسجد کوچیک ولی باصفا رسیدیم. وقتی واردش شدم خوشم از معماری خارجی ساختمانش اومد و به گمونم طبق عادت چندین ساله ام، برای حاجتهام دعا کردم. نزدیک اذان مغرب بود و یه صدای دلنشین و البته آشنا توی فضای مسجد پخش شد و تا چند ثانیه یادم نیومد چه دعاییه... بله این حدیث کسا بود که چندین روزه میخوانمش... کارم شده همیشه به فال نیک گرفتن و دیروز هم از این قاعده مستثنی نبود:))
کاش میشد سرم را بذارم روی میز و بخوابم. چشمام همینجوری بسته میشن. از دیروز عصر حالم عین مرغ پر کنده بود تصمیم داشتم ۱۱ شب بخوابم ولی تا جایی که یادمه تا ۲/۵ بیدار بودم
فکر نمیکردم موضوع مهمی باشه و ذهنم را درگیرش کنه
اصلا انتظارش را نداشتم
خدایا نشونه هات را میخوام
خدایا، خداوندا رو سفید عالمم کن
خدایا، خداوندا رو سفید عالممان کن
خدایا از چشم انتظاری بیرونمان بیاور