فکر کنم دو ماه بیشتره که من تا میام خوب میشم، مریض میشم مجدد
خدا کنه دختر فقط مریض نشه
از شنبه بدن درد داشتم و... تا دیشب مریضیم خودش را نشون داد
الان هم تخم مرغ آبپز گذاشتم ضعف دارو و سرم که داشتم، را بگیره و بتونم سینک را از ظرف خالی کنم
فکر کنم دو ماه بیشتره که من تا میام خوب میشم، مریض میشم مجدد
خدا کنه دختر فقط مریض نشه
از شنبه بدن درد داشتم و... تا دیشب مریضیم خودش را نشون داد
الان هم تخم مرغ آبپز گذاشتم ضعف دارو و سرم که داشتم، را بگیره و بتونم سینک را از ظرف خالی کنم
امروز نباید میومدم سرکار:)))
چون هم بنظرم ناهار امروزمون شفته شد
هم اینکه دیر رسیدم سرکار
استراحت برام بهترین گزینه بود
ظهر که میرم خونه خیلی توی خونه کار دارم
مواد غذایی برای ناهار فردام کویر لوته و گزینه ای ندارم
خدایا اگه همین امروز یه خودی نشون ندی برای همیشه به نبودت ایمان میارم
من را تنها نذار
سزای مردی که بچه را میبره پیش خودش بخوابونه حقشه که بچه اذیتش کنه و جفتشون بیدار باشن
مرد اخه به تو چه..
یعنی ما هر جمعه شب یه دلیلی درست میشه که بد یا دیر بخوابیم و هفته جدید را خسته و خوابالود شروع کنیم
بچه ات ۳ ساعت باشه خواب باشه
ناهار پختنم نداشتی باشی
میشه اوج خوشبختی
ولی یه بی خوابی مسخره و بی دلیل به جونت بیفته
اوج بد شانسیه
خیلی وقت بود اینجوری پیشت گریه نکرده بودم و حرف نزده بودم
ولی هنوز دلم پره و میگم ای کاش سبک بودم و برمیگشتم
چطوری ۱۱ سال نبودنت را خدا میخواد جبران کنه... لحظه هایی که باید میبودی و نبودی
لحظه هایی که از نبودت دلم خالیه
لحظه هایی که بخاطر نبودنت دلم میشکنه
لحظه هایی که حسرت داشتنت را میکشم
و وقتی فک میکنم تا حالا خدا نبودنت را با چیزی یا کسی برام پر نکرده و جبران نکرده، بیشتر دل شکسته تر میشم
ای مهر نامهربان.. من مهری ازت ندیدم
بعد از سرماخوردگی های مکرر من و دختر و آبله مرغون مادر دختری:) امروز اومدیم شهر مجاورمون
الان هم یه چای نبات مشتی سه نفره خوردیم
فردا پیش از ظهر هم باید بریم خونه چون یه مهمونی عصرونه دعوتیم
از فردا به مدت ۲ هفته زندگی روی تند عجیبی میره برامون و یه سختی های خاصی داره برای من و خدا کمکمون کنه
به قدری امسال من و دختر سرما خوردیم که آمارش از دستم در رفته
دختر علاوه بر این ها تازه آبله مرغونم گرفته
خیلی وقت بود، اینطوری بلند بلند گریه نکرده بودم
ولی ع نمیدونی چقدر این دل شکستن ها، شور زندگیم را از دست داده و با نبودت خو گرفته ام و اصلا بابتشم ناراحت نیستم
حیف و صد حیف
ولی من مقصر نیستم.. مقصر تویی که همیشه دنبال ایراد گرفتنی
بماند به یادگاری از ۱۶/مرداد/ ۱۴۰۴
در حالیکه خونه را از ظهر که آمدم، مرتب نکردم و یه عالمه کار توی سرمه، کیک کاکائویی توی فر داره پخته میشه چون بدجوری هوس کرده بودم... البته این یکی از هوس هامه!!!
.
کاش سر عقل میومدی و دو روزم که میومدی شهرت، خانواده ات را میدیدی.. الویتت خانواده ات بود
انگار طلسم شدی
خیلی ناراحتم ازش
چند ماه سخت و پر استرس را گذروندیم و الحمدالله که شرایط خوب شد و خدا را هزاران هزااار بار شاکرم
چهار ماه از سال گذشته و این اولین پست منه
بشدت دلم طبیعت گردی ۲ الی ۳ روزه میخواد و کاش این همسر سخت گیر و تنبل من به این خواسته من توجهی می نمود و یکمی اینجانب را شارژ می کرد..
ازین حرف ها گذشته، دختر امروز اومده پیشم سرکار و چالش بعدی که توی فکرشم سازگار کردن این بچه وابسته با مهد هست خیلی سختمه که با خودم میارمش سرکار
خدایا الهی شکرت
ممنونیم ازت
ممنونم از کسانی که دعا کردند
بعد چند روز تونستم به مدیریت وبم دسترسی پیدا کنم
هر کی این پست را میخونه لطفا دعا کنه
خدا بهتون سلامتی و دلخوشی بده
فشار بدی توی قلبمه و دارم گریه میکنم
عاجزم ازینکه خواب این بچه درست نمیشه
آرزومه قبل ۱۲ خواب باشه
دارم گریه میکنم یواش یواش و قلبم داره از جا وایمیسه
کاش هیچ وقت بچه دار نمیشدم
احساس میکنم زندگی را باختم
دیشب پاگشا بعد ۲ هفته تاخیر انجام شد و خدا را شکر عالییی بود و آخییییش گنده
آرزو میکنم شبها ساعت ۱۲ خونه ما سکوت سکوت باشه و همه خواب باشیم
شبها به مرز جنون میرسم ازینکه تا ۱۲/۵ ۱ این بچه بیداره و دهنمون را آسفالت میکنه و باعث کدورت زن و شوهری هم میشه حتی